مفاهيم مربوط به روز و شب در شاهنامه و آثار نظامي (2)


 

نويسنده:دکتر وحيد مبارک




 

توجه به تصاوير شعري نظامي ،نشان مي دهد که او در ساختن ترکيباتي از قبيل آراستگي به زيورهاي جمشيدي ،تيغ صبح و کان ياقوت ،چشمه ي آفتاب زرين علم و تاج زرين و ... به شاهنامه ي فردوسي نظر داشته است .اينک نمونه هايي از شعر نظامي که تأييد کننده ي اين انديشه است :

زمين فروش سيفور چون در نوشت
برآورد سر، صبح با تيغ و طشت

بدان تيغ کز طشت بنمود تاب
سرافکنده ي تيغ گشت آفتاب

شرفنامه ،ص436

چو شاهنامه صبح آمد بر اورنگ
سپاه روم زد بر لشگر زنگ

همان ،ص183

صبح چون بر کشيد دشنه ي تيز
چند خسبي نظاميا بر خيز

هفت پيکر ،ص56

صبح چون تيغ آفتاب کشيد
طشت خون آمد از سپهر پديد

همان ،ص125

که چون صبح را شاه چين بار داد
عروس عدن در به دينار داد

شرفنامه ،ص198

بامدادان که صبح زرّين تاج
کرسي از زر نهاد و تخت از عاج

هفت پيکر ،ص97

چو از مشرق برآيد چشمه ي نور
برانگيزد دريا گرد کافور

خسرو و شيرين، ص354

چو عالم بر زد آن زرين علم را
کزو تاراج باشد خيل غم را

همان ،ص296

برون شد دگرباره چون آفتاب
که آرد به خونريزي شب آفتاب

شرفنامه ،ص121

سپيده دم چو دم (سر)بر زد سپيدي
سياهي خواند حرف نااميدي

هزاران نرگس از چرخ جهان گرد
فرو شد تا بر آمد يک گل زرد

خسرو شيرين ،ص77

چنانکه گفته شد ،نظامي آفتاب را به اسب ،زن ،سپيد استخوان ،لعل و گل تشبيه کرده است و خورشيد در ديد او ،گهگاه شخصيتي زنانه دارد :

يکي روز کز صبح زرين نقاب
به نظارگان رخ نمود آفتاب

اقبالنامه ،ص108

چون بامدادان چراغ سپهر
جمال جهان را برافروخت چهر

به جلوه بر آورد خورشيد دست
عروسانه بر کرسي زر نشست

شرفنامه ،ص95
و اين انديشه با سنت شعري قبل از نظامي ،سازگاري چنداني ندارد .
نظامي اين ابيات را در بيان «غروب »به کار برده است که همگي زيبا هستند :

شبا هنگام کاهوي ختن کرد
زناف مشگ خود ،خود را رسن کرد

خسرو شيرين ،ص344

چو گوهر بر آمود زنگي به تاج
شه چين فرود آمد از تخت عاج

مه روشن از تيره شب تافته
چو آيينه اي روشني يافته

شرفنامه ،ص204

چو زرين سراپرده آفتاب
به خر پشته ي کوه بر زد طناب

اقبالنامه ،ص15

پرند سبز بر خورشيد بستند
گلي را در ميان بيد بستند

خسرو شيرين ،ص72
هر چند که سخن از توانمنديهاي نظامي مجال بيشتري مي طلبد ولي به همين مختصر بسنده مي کنيم و مي افزاييم که نظامي در بيت زير ،به انديشه ديني زرتشتي که شاهنامه بسيار بدان پرداخته است ،اشارتي کرده است :

دگر روز چون مهر بر مهر بست
قراخان هندو شد آتش پرست

اقبالنامه ،203
با يادآوري اين نکته که شعر نظامي ،نمونه اي عالي از شعر سبک عراقي است و وارد کردن اطلاعات علمي نجومي و ...در اين شعر از خصوصيات سبکي آن دوره است .بخشي از ليلي و مجنون را براي تأييد اين سخن مي افزاييم :

عکس حمل از هلاک خنده
بر جيب فلک زهي فکنده

گاو فلکي چو گاو دريا
گوهر به گلو در از ثريا

جواز کمر دو رويه بسته
بر تخت دو پيکري نشسته

هقعه چو کواعب قصب پوش
با هنعه نشسته گوش در گوش

خرچنگ به چنگل ذراعي
انداخته ناخن سباعي

نثر به نثار گوهر افشان
طرفه طرفي دگر زرافشان

جبهه ز فروغ جبهت خويش
افروخته صد چراغ در پيش

قلب الاسد از اسد فروزان
چون آتش عود ،عود سوزان

ليلي و مجنون، ص174
ولي شاهنامه چنين تصاويري ندارد هر چند که از برجهاي فلکي در آن سخن رفته است .
هر چند که بي ارجي زمان و مکان ،ويژگي حماسه هاست (1)،ولي به نظر مي رسد که هر اثري اگر در صدد آن باشد که بماند به ناچار بايد تا حدود زيادي از قيد زمان و مکان برهد و بر خصوصيات ديگري که دوام بيشتري دارند تکيه کند و خود را بدان بيارايد تا چون نگاري پيراسته و آراسته ،مورد نظر مردم قرار گيرد و در دل و روح آنها جايي براي خويشتن بيابد .
نظامي اين لطيفه را در مي يافته و در عمل بدان نيز ،موفق بوده است .
هر چند که مشخصات سبکي آثار نظامي ،يادگار عهد و دوران زندگي اوست و انديشه هاي اجتماعي ،ديني ،و سياسي عصر او ،تصويري از زمان و مکان او براي ما مي رساند ولي اين تصوير رنگ پريده اي از نقش روزگار نظامي است و ديگر هيچ .پس در اين صورت او در محتواي آثار خويش و در اين جنبه ي خاص نيز به شاهنامه نظر داشته است.
 

پی نوشت ها :
 

1-ر.ک .به :حماسه سرايي در ايران ،ص240:«در شاهنامه ،مانند ساير حماسه هاي طبيعي و ملي .زمان و مکان را ارج و بهايي نيست .»و نيز ر.ک.به از رنگ گل تار رنج خار ،ص160و ص263.
 

منابع :
1-قرآن مجيد ،با ترجمه مهدي الهي قمشه اي ،انتشارات اسوه ،چاپ يکم ،سال 1370.
2-از رنگ گل تا رنج خار ،قدمعلي سرامي ،انتشارات علمي و فرهنگي ،چاپ دوم ،1373.
3-تاريخ ادبيات ايران (خلاصه ي جلد اول و دوم )انتشارات رامين ،چاپ سوم ،1362.
4-حماسه سرايي در ايران ،ذبيح الله صفا ،انتشارات امير کبير ،چاپ چهارم ،1369.
5-ديوان خاقاني ،ضياءالدين سجادي ،انتشارات زوار ،چاپ سوم ،1368.
6-ديوان منوچهري ،محمد دبير سياقي ،انتشارات ،چاپ پنجم ،1363
7-شاعر صبح ،ضياءالدين سجادي ،انتشارات سخن ،تهران ،چاپ يکم ،1373.
8-شاهنامه ي فردوسي ،برتلس ،چاپ مسکو ،1926.
9-شاهنامه ي فردوسي ،ژول مول ،انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي ،چاپ پنجم ،1370.
10-صور خيال در شعر فارسي ،محمد رضا شفيعي کدکني ،انتشارات آگاه ،چاپ سوم ،1366.
11-فردوسي و شاهنامه ،منوچهر مرتضوي ،مؤسسه مطالعات و تحقيقات علمي و فرهنگي ،چاپ يکم ،1369.
12-کليات حکيم نظامي گنجوي ،به تصحيح وحيد دستگردي ،انتشارات علمي ،چاپ دوم ،1362.
نشريه پايگاه نور شماره 9